شهدا سال 61 -زندگینامه شهید غلامحسین حائم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید غلامحسین حائم »
در اولین روز از خردادماه سال ۱۳۴۵ دریکی از خانوادهای متدین و مذهبی شهرستان نیریز کودکی به دنیا آمد که پدرش محمود آقا، او را غلامحسین نامید. تا عشق به حسین (ع) و اهلبیت عصمت و طهارت (س) را در دلش جا بگیرد و همیشه پیرو خوبی برای آنها باشد. غلامحسین که آخرین هدیه خداوند به خانواده حائم بود، خیلی زود دوران کودکی را طی و وارد مدرسه ابتدایی بختگان شد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی، برای ادامه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید غلامحسین حائم »
در اولین روز از خردادماه سال ۱۳۴۵ دریکی از خانوادهای متدین و مذهبی شهرستان نیریز کودکی به دنیا آمد که پدرش محمود آقا، او را غلامحسین نامید. تا عشق به حسین (ع) و اهلبیت عصمت و طهارت (س) را در دلش جا بگیرد و همیشه پیرو خوبی برای آنها باشد. غلامحسین که آخرین هدیه خداوند به خانواده حائم بود، خیلی زود دوران کودکی را طی و وارد مدرسه ابتدایی بختگان شد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی، برای ادامه...
خاطرهای از عملیات کربلای ۱۰ و بمباران گردان کمیل در جبهه غرب
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي ده »
علی احسان جو دبیر هنرستان شهید باهنر، خاطرات خود از عملیات کربلای ۱۰ را چنین بیان میکند: گردان کمیل در تاریخ هفتم اردیبهشتماه سال ۱۳۶۶، بهمنظور ادامهی عملیات کربلای ۱۰، در شمال سلیمانیه عراق مستقر گردید و در حال آمادگی بود. بنده و تعدادی از رزمندگان، از نیریز عازم اهواز و ازآنجا به شمال سلیمانیه اعزام شدیم تا برای ادامهی عملیات کربلای ۱۰ به گردان کمیل بپیوندیم. منطقهی شمال سلیمانیه در ارتفاعات کوهستانی بسیار صعبالعبوری قرار داشت. قبل از اعزام...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي ده »
علی احسان جو دبیر هنرستان شهید باهنر، خاطرات خود از عملیات کربلای ۱۰ را چنین بیان میکند: گردان کمیل در تاریخ هفتم اردیبهشتماه سال ۱۳۶۶، بهمنظور ادامهی عملیات کربلای ۱۰، در شمال سلیمانیه عراق مستقر گردید و در حال آمادگی بود. بنده و تعدادی از رزمندگان، از نیریز عازم اهواز و ازآنجا به شمال سلیمانیه اعزام شدیم تا برای ادامهی عملیات کربلای ۱۰ به گردان کمیل بپیوندیم. منطقهی شمال سلیمانیه در ارتفاعات کوهستانی بسیار صعبالعبوری قرار داشت. قبل از اعزام...
شهدا سال ۶۴ -وصیتنامه شهید محمدجواد قانع
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد جواد قانع »
بسمالله الرحمن الرحیم ان الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیلالله اولئک یرجون رحمهالله و الله غفور رحیم. آنان که ایمان آوردند و از وطن مهاجرت و در راه خدا جهاد کردند آنان امیدوار و منتظر رحمت خداوند میباشند. خداوند بخشنده و مهربان است. بنام خداوند بزرگ. بنام خدایی که دنیا را آفرید. بنام خدایی که پیامبران را آفرید و رهبرمان را خلق کرد. رهبری که قیام کرد و جهانی را با ندای خود به لرزه انداخت. امت مسلمان،...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد جواد قانع »
بسمالله الرحمن الرحیم ان الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیلالله اولئک یرجون رحمهالله و الله غفور رحیم. آنان که ایمان آوردند و از وطن مهاجرت و در راه خدا جهاد کردند آنان امیدوار و منتظر رحمت خداوند میباشند. خداوند بخشنده و مهربان است. بنام خداوند بزرگ. بنام خدایی که دنیا را آفرید. بنام خدایی که پیامبران را آفرید و رهبرمان را خلق کرد. رهبری که قیام کرد و جهانی را با ندای خود به لرزه انداخت. امت مسلمان،...
شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید محمدحسین (حسن) فیضآبادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسين (حسن) فيض آبادي »
بیست و پنجم خردادماه ۱۳۴۵ انتظار مادری مهربان در کنار همسری وفادار، به سرآمد و عنایت خداوندی با هدیه یک فرزند پسر به خانواده متدین و مذهبی آنان در شهرستان نیریز، کامل شد. آنها با دیدن گلرخسارش، او را در آغوش کشیدند و با صوت دلنشین پدر، اذان و اقامه را به گوش او خواندند و نام زیبای «محمدحسین» را برای او انتخاب کردند. خانوادهای که علاقهمند به اسلام و دوستدار اهلبیت عصمت و طهارت (ع) خصوصاً رهبر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسين (حسن) فيض آبادي »
بیست و پنجم خردادماه ۱۳۴۵ انتظار مادری مهربان در کنار همسری وفادار، به سرآمد و عنایت خداوندی با هدیه یک فرزند پسر به خانواده متدین و مذهبی آنان در شهرستان نیریز، کامل شد. آنها با دیدن گلرخسارش، او را در آغوش کشیدند و با صوت دلنشین پدر، اذان و اقامه را به گوش او خواندند و نام زیبای «محمدحسین» را برای او انتخاب کردند. خانوادهای که علاقهمند به اسلام و دوستدار اهلبیت عصمت و طهارت (ع) خصوصاً رهبر...
شهدا سال ۶۴ -وصیتنامه شهید محمدحسین (حسن) فیضآبادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسين (حسن) فيض آبادي »
باسمهتعالی ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیلالله اموات بل احیاء و لکن لاتشعرون ۱. کسانی که درراه خدا کشته میشوند مرده مپندارید بلکه زنده هستند ولیکن همه شما نمیدانید. با سلام و درود بر نبی خاتم (ص) و با سلام و درود بر سرور آزادمردان، امام حسین (ع)، با سلام و درود بر منجی عالم بشریت امام زمان (عج)، با سلام و درود بر نائب بر حق ایشان، خمینی روحالله. با سلام و درود خالصانه به روان پرفتوح و طیبه شهدای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسين (حسن) فيض آبادي »
باسمهتعالی ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیلالله اموات بل احیاء و لکن لاتشعرون ۱. کسانی که درراه خدا کشته میشوند مرده مپندارید بلکه زنده هستند ولیکن همه شما نمیدانید. با سلام و درود بر نبی خاتم (ص) و با سلام و درود بر سرور آزادمردان، امام حسین (ع)، با سلام و درود بر منجی عالم بشریت امام زمان (عج)، با سلام و درود بر نائب بر حق ایشان، خمینی روحالله. با سلام و درود خالصانه به روان پرفتوح و طیبه شهدای...
شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید محمدحسین کردگاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسين کردگاري »
محمدحسین سومین پرستوی مهاجری بود که از خانواده شهیدپرور کردگاری، بعد از برادرانش حبیب و محمدرضا، راهی کوی دلبر شد و سر و جان را درراه وصال یار، فدا کرد. او که ۱۳۴۴/۳/۲۰ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین و مذهبی، شکوفه زندگیاش همراه با شادی و سرور شکفته شد و طبقطبق مهربانی و طراوت را با خود آورد؛ در کنار برادران و سایر اعضای خانواده، درس مقاومت و دینداری را از کودکی فراگرفت و قدم در راهی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسين کردگاري »
محمدحسین سومین پرستوی مهاجری بود که از خانواده شهیدپرور کردگاری، بعد از برادرانش حبیب و محمدرضا، راهی کوی دلبر شد و سر و جان را درراه وصال یار، فدا کرد. او که ۱۳۴۴/۳/۲۰ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین و مذهبی، شکوفه زندگیاش همراه با شادی و سرور شکفته شد و طبقطبق مهربانی و طراوت را با خود آورد؛ در کنار برادران و سایر اعضای خانواده، درس مقاومت و دینداری را از کودکی فراگرفت و قدم در راهی...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -قدس
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
نام عرب که میشنوم، سخت می طپد این قلب دردمند نام عرب که میشنوم زار میزنم در سینه گوشهای به شب تار میزنم آخر کجاست آن عرب مرد آخر کجاست آنکه علی(ع) از تبارشان برخاست آنها مگر قیام محمد(ص) ندیدهاند آنها مگر زگلشن او گل نچیدهاند آنها مگر ز قدس نظر وا نمیکنند آنها چرا قدم بخاک فلسطین نمیزنند ای مردم عرب ای مردم دلیر عرب هان بپا، بپا برخیز، کو به مشت تو شمشیر؟ کو آن زره که پشت ندارد کو آن قبلهای که ز نامش پشت قبیلههای دگر میلرزید برخیز جان من به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
نام عرب که میشنوم، سخت می طپد این قلب دردمند نام عرب که میشنوم زار میزنم در سینه گوشهای به شب تار میزنم آخر کجاست آن عرب مرد آخر کجاست آنکه علی(ع) از تبارشان برخاست آنها مگر قیام محمد(ص) ندیدهاند آنها مگر زگلشن او گل نچیدهاند آنها مگر ز قدس نظر وا نمیکنند آنها چرا قدم بخاک فلسطین نمیزنند ای مردم عرب ای مردم دلیر عرب هان بپا، بپا برخیز، کو به مشت تو شمشیر؟ کو آن زره که پشت ندارد کو آن قبلهای که ز نامش پشت قبیلههای دگر میلرزید برخیز جان من به...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید حسین مهربان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید حسین مهربان »
در سحرگاه 1366/1/5 همزمان با روز عید قربان، روزی که حضرت ابراهیم(ع) شاد و خرسند از عنایت الهی در رسیدن قربانی به جای اسماعیل(ع) بود،ـ حسین، خانه کوچک و باصفای خانوادهای ساده و زحمتکش را پر از شادی کرد. شش ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران تحصیلی خود را تا کلاس پنجم در مدرسه اهلی نیریزی گذراند و پس از آن ترک تحصیل کرد و به کار آزاد پرداخت. ـ آخرین حرفه او نقاشی ساختمان بودـ در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید حسین مهربان »
در سحرگاه 1366/1/5 همزمان با روز عید قربان، روزی که حضرت ابراهیم(ع) شاد و خرسند از عنایت الهی در رسیدن قربانی به جای اسماعیل(ع) بود،ـ حسین، خانه کوچک و باصفای خانوادهای ساده و زحمتکش را پر از شادی کرد. شش ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران تحصیلی خود را تا کلاس پنجم در مدرسه اهلی نیریزی گذراند و پس از آن ترک تحصیل کرد و به کار آزاد پرداخت. ـ آخرین حرفه او نقاشی ساختمان بودـ در...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -باز هم کوچ
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به سرایم چه آمدی این بار به هوایم چه آمدی ای یار بار بستیم و قصدِ کوچ شده است کوچ از این دیار پوچ شده است بگرفتم بدوش کوله خویش دارم اینجا به لب ترانه خویش ما که بار رحیل بربستیم رخت خود زین فسانه بربستیم قصد بازی دگر بود در سر سوی جای دگر رود پیکر زین هوای گرفته و غمگین زین نگار ذلیل بی تمکین زین چراغ فسرده در طوفان زین قدمگاه پست بیعصیان دل دگر من بریدهام ای یار سوی یاری دگر روم این بار تا در آغوش گیرم او را...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به سرایم چه آمدی این بار به هوایم چه آمدی ای یار بار بستیم و قصدِ کوچ شده است کوچ از این دیار پوچ شده است بگرفتم بدوش کوله خویش دارم اینجا به لب ترانه خویش ما که بار رحیل بربستیم رخت خود زین فسانه بربستیم قصد بازی دگر بود در سر سوی جای دگر رود پیکر زین هوای گرفته و غمگین زین نگار ذلیل بی تمکین زین چراغ فسرده در طوفان زین قدمگاه پست بیعصیان دل دگر من بریدهام ای یار سوی یاری دگر روم این بار تا در آغوش گیرم او را...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -که مپرس
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
برای عزیز دادور، مردی که صبور بود و سرکش با الهام از حافظ طعم رنجی چشیده است که مپرس بار دردی کشیده است که مپرس عاشقانه پریده از برما به مقامی رسیده است که مپرس خون سرخی به گونهاش غلتید غم سرخی به سینهاش که مپرس تنگ بود این قفس که مرغ پرید به سرائی پریده است که مپرس زندگی عاشقانه زیستن است او به عشقی رسیده است که مپرس هان عزیز ای گل امید همه به عزایی نشستهایم که مپرس غم مرگ تو وه چه سنگین است کوه باری کشیده است که...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
برای عزیز دادور، مردی که صبور بود و سرکش با الهام از حافظ طعم رنجی چشیده است که مپرس بار دردی کشیده است که مپرس عاشقانه پریده از برما به مقامی رسیده است که مپرس خون سرخی به گونهاش غلتید غم سرخی به سینهاش که مپرس تنگ بود این قفس که مرغ پرید به سرائی پریده است که مپرس زندگی عاشقانه زیستن است او به عشقی رسیده است که مپرس هان عزیز ای گل امید همه به عزایی نشستهایم که مپرس غم مرگ تو وه چه سنگین است کوه باری کشیده است که...